امید روزرخ 1399-11-06 ساعت 06:57 سلام دوست عزیز
ترانتون مطالعه شد

مصطفی رضاوند 1399-11-06 ساعت 06:57 جناب فداکار عزیز سپاس از حضورت ممنونم

aboolfazl 1399-11-06 ساعت 06:57 آقا مصطفی سلام
ترانه ی خوبی بود
پارت اول یعنی مقدمه رو زود تموم کردین دو بند اول منظورم هست
دل شکستم ازت ، از تو دل شکسته ام، عدم مطابقت نهاد و فعل رو داریم و اشتباست عزیز
در کل روی صحبت آقای فداکار صحه میگذارم درباب کلیشه
زنده باشین

مصطفی رضاوند 1399-11-06 ساعت 06:57 عرض ادب ممنون سپاس واسه اون قسمت سعی کردم ریتم و وزن رو در بیارم ممنون از حضورت عزیز

امیررضا قاسملو 1399-11-06 ساعت 06:57 کارتون خوب بود
موفق باشید

کسری مهرگان 1399-11-06 ساعت 06:57 درود بر شما عزیز"امروز و روز "خط مشی و سوژه ی روز هم سرزمینانم به این حادثه مبدل شده و ما هم متاسف و متاثریم"و کارتان را ارج مینهیم.در صورت کلی با این مسئله بنظر من"یک انقلاب کوچک و چند روزه فکری در میان نویسندگان"به سوسوی وقوع پیوسته که میتوان آنرا به فال نیک گرفت"که چندی از کلیشه های پیشین دور شدیم"و به اصطلاح"در باب حادثه روز"که اتفاق افتاد و همبستر خاک شدند"ناجیان و علت این فاجعه روز نیز ...!! بحث کرد.! اما نباید فراموش کرد که مسائلی اینچنینی در سرزمین من که نامش جهان است و گوشه ای از آن ایران"بوقوع میپیوندد"که دست کمی از این مهم ندارند.گاه در پستوی خانه های مردمانم "گاه در چشم شرجی مردی که ساعتها در برزن تنهایی خود پرسه زده و تا چشم شرمسار خود را ز غنچه اش کتمان کند".اما خب میدانیم که!!"اینقدر مهم نیست که برای چشم شرمگین آن مرد" تمام عمر را عزای عمومی اعلام کنند.
موفق و موید باشید"و سلام بر ناجیان شاهد"که رفتند تا بمانند...
((کسری مهرگان...
((اینجا که تا نرفتی یادی از آمدن و بودنت نمیکنند"سرزمین من است:"ایران...
که زبانها با سقوط خشت و قلم ها با افول جان "آبشخور میشوند برای لحظه ای کوتاه...اینان هم سرزمینان من اند...

رخناز بیرانوند 1399-11-06 ساعت 06:57 صرفا از دو بیت آخر کار خوشم اومد واژه باز ی هنرمندانه داشت