

چن ساله که بغضم رو میخندم،پرگارمو سرگیجه دنیامه
از وقتی سرباز تو حاکم شد،اعدام،اعدام پشته اعدامه
سردردمو وا دادمو رفتم،کبریت و سیگاری که روشن بود
رویامو از سر دود میکردم،سیگار من انگار بهمن بود


هوات واسه قلبم،همه زندگیشه
خیالم،یه عالم،بهت پرت میشه
همه خستگیتو،بذار روی شونم
همیشه،همه جا،به یادت میمونم


تو میری اعتراضی هم ندارم،به روزایی که حالا روبرومه
اگه برگردی،حالم رو میبینی،چه بغضی توی دریای گلومه
اگه برگردی،حالم رو میبینی،چه بغضی توی دریای گلومه


روبرومی،تکیه میدم،به تویی که مثه کوهی
خنده هامو،هدیه میدم،به تویی که باشکوه
توی قلبم،یه امیده،وقتی به آغوش تو من دل سپردم
گرم میشم،تو زمستون،قبل تو از خیلیا من زخم خوردم
خنده هامو،هدیه میدم،به تویی که باشکوه
توی قلبم،یه امیده،وقتی به آغوش تو من دل سپردم
گرم میشم،تو زمستون،قبل تو از خیلیا من زخم خوردم
با تشكر از اشتراك اين كار
كار رو درك ميكنم چرا كه خودم در همين زمان درگير اين حالت روحي هستم..موفق و پايدار باشي...