در بین جمعیت که نه
مابین رویاهام میبینم تورو
ترسی شبیه حس تنهایی
دیوونه کرد و خورد این مرد خسته رو
وقتی نباشی دیگ این خونه
خونه که نیست شکل یه زندونه
هر جای خونه خیره میمونم
یه خاطره از بودنت یه جایی پنهونه
از بس که بارونی شده حالم
از دور من شکل یه پاییزم
یا شکل درختی خسته از پاییز
با دست خودم برگامو میریزم
.......
3 بازدید 963 واگذار نگردیده پسندیدن 2
امین متوکل خسروشاهی
1396-08-18 ساعت 20:15
سلام. ترانه زیبایی بود. فقط وزن بعضی جاها مثلا " دیوونه کرد و خورد این مرد خسته رو"رعایت نشده بود. موفق باشید
امیررضا قاسملو
1396-08-28 ساعت 18:42
ترانه خوبی بود
شمشیر بی قلافم از نیمه بند خورده
دنیارو اب بردو چشمامو خواب برده
من پیرمرد غرق ای کاشهای جوونی
قله ی بی برفم تهه برفی ترین ماه زمستونی
دنیارو اب بردو چشمامو خواب برده
من پیرمرد غرق ای کاشهای جوونی
قله ی بی برفم تهه برفی ترین ماه زمستونی
حظه هام شدن شبیه کاغذای خالی از خط
بنویس اسمتو رو این دفتر و کاغذ بی خط
بنویس از عاشقانه زیر بارون با تو بودن
طرحی از اشکای بارون واسه چشم تو کشیدن
بنویس اسمتو رو این دفتر و کاغذ بی خط
بنویس از عاشقانه زیر بارون با تو بودن
طرحی از اشکای بارون واسه چشم تو کشیدن
لحظه هام شدن شبیه کاغذای خالی از خط
بنویس اسمتو رو این دفتر و کاغذ بی خط
بنویس از عاشقانه زیر بارون با تو بودن
طرحی از اشکای بارون واسه چشم تو کشیدن
بنویس اسمتو رو این دفتر و کاغذ بی خط
بنویس از عاشقانه زیر بارون با تو بودن
طرحی از اشکای بارون واسه چشم تو کشیدن