
یه حرفی بزن لااَقل لعنتی
حواست به من نیست چی میکشم
میخوای بعد من زندگیت خوووب شه
میخوام بعد تو خوووب دیوونه شم
.
بری...حتی با یک نگا(ه) واضحه
توو دنیای من خیلی چیزا کَمه
من و تو یه روحیم توو جسمایی که
دارن زجر می دن هَمو این همه
.
تا از هر مسیری بخوای دور شی
خودم کوووه میشم سَرِ اون مسیر
مگه میشه اینجور بذارم بری
نمیشه!! بیا قلبمم پس ، بگیر!!
.
خودت کاری کردی که من رازَمو
در گوشای شهر فاشِش کنم
شاید هم برای نگه داشتنت ،
باید بیشتر از اینها خواهش کنم
.
پ.ن:
دَرارو ببندی که این دفعه هم
به هر قیمتی هست نذاری بره...
یه وقتایی اونقد دلت گیره که
نشه سَر کنی با یه مشت خاطره
.
0
بازدید 865 واگذار نگردیده